دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823The Effect of Macroeconomic Policy on Income Distribution in Iranتأثیر سیاستهای کلان اقتصادی بر توزیع درآمد در ایران12957563FAمحمدناصر شرافت جهرمیگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتیزریر نگینتاجیعضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20110412The aim of this paper is to review the effects of fiscal and monetary policies on the status of income distribution in Iran. Therefore, a Macro econometric Model is used to show the effects of government spending, direct income tax, trade bank’s legal deposits at the central bank and the central bank’s claims on trade banks. Gini coefficient is also used as an index of income distribution. Based on the results of augmented D-F test with macro data of Iran between 1338-86, each equation is estimated by OLS separately. To evaluate the performance of the model, a dynamic simulation between 1356-86 was performed and demonstrated that it is a reliable model with the use of mean square errors (MSE).
The results indicate that Gini coefficient decreases as government spending, direct income tax and the trade bank’s legal deposits at the central bank increase. But Gini coefficient increases when the central bank’s claims on trade banks increase. It was also found that the effect of government spending on Gini coefficient is more prominent than others.<em>هدف این مقاله، بررسی تأثیر سیاستهای مالی (مخارج دولت و درآمدهای مالیاتی مستقیم) و پولی (ذخیرة قانونی بانکها نزد بانک مرکزی و بدهی آنها به بانک مرکزی) بر وضعیت توزیع درآمد در اقتصاد ایران است. برای نشان دادن این تأثیرات از یک الگوی اقتصادسنجی کلان استفاده شده است. شاخص نشاندهندة وضعیت توزیع درآمد ضریب جینی است. ضرایب معادلات الگو از طریق روش حداقل مربعات معمولی و به صورت جداگانه برای دورة 86-1338 برآورد و پایایی هر کدام از این معادلات بهوسیلة آزمون دیکی- فولر تعمیم یافته بررسی شده است</em><em> .</em><em>برای نشان دادن اعتبار مدل، مدل برای دورة 86-1356 شبیهسازی و اعتبار آن توسط شاخص میانگین مجذور خطا تأیید شده است.</em>
<em>نتایج نشان میدهند که افزایش هر کدام از سه متغیر مخارج دولت، درآمد مالیاتهای مستقیم دولت و یا ذخایر قانونی بانکها نزد بانک مرکزی، باعث کاهش ضریب جینی میشود و افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی، ضریب جینی را افزایش میدهد. همچنین مشخص شده که در بین متغیرهای مذکور، تأثیر مخارج دولت بر ضریب جینی بیشتر از سایرین بوده است. </em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823Inflation Inequality in Iran, Provincially Disaggregatedنابرابری تورمی در ایران به تفکیک استانی315157562FAمحمدعلی کفاییاستادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتیمریم مرادبیگیکارشناس ارشد علوم اقتصادی، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20110405Inflation inequality illuminates that households with different consumption patterns face different inflation rates. The researches have used and calculate plutocratic price gaps to investigate the differences. The households’ are grouped in relation to rural and urban and provinces. The time period is 1374-1385 for rural areas and 1369-1385 for urban areas. The results show that there are inflation inequalities in both rural and urban areas in all provinces, and their trends are different too.<em> </em>
<em>نابرابری تورمی مبین رویارویی خانوارهای دارای مخارج مصرفی متفاوت، با نرخهای تورم مختلف است. برای بررسی وجود نابرابری در این مقاله از دو شیوة تحلیل توصیفی </em><em>CPI</em><em> ویژة خانوار (ضریب تغییرات) و شکاف ثروتمدارانه استفاده میشود. خانوارها نیز برحسب محل سکونت (روستا یا شهر و استان) دستهبندی شدند. این دو روش در مورد تمام مناطق شهری و روستایی (به تفکیک استان) و همچنین کل کشور محاسبه گردید. یافتهها حاکی از وجود نابرابری تورمی در مناطق روستایی و شهری در مقاطع زمانی است. روند این نابرابری طی زمان نوسانی است، ولی به صورت کلی در مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی شدیدتر است؛ همچنین در سالهای اخیر بر شدت این نابرابری افزوده شده و لزوم تدوین سیاستهای خاص مناطق گوناگون اعم از روستایی و شهری و نیز استانها ضرورت بیشتری یافته است. </em>
دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823The Impact of Allocated Credits and Banking Profit Rate on Private Investment in Iranاثر تسهیلات اعطایی و نرخ سود بانکی بر سرمایهگذاری خصوصی در ایران537457561FAحسین صمصامیگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتیمحمد فرید خادم غوثیکارشناس ارشد علوم اقتصادیJournal Article20110417The present paper presents the effects of variations, that is to say bank credits and banking profit rate on private investment in different sectors such as agriculture, industry & mine and building. Flexible acceleration model and auto-regressive distributed lag model (ARDL) in 1352-1386 periods is applied here. Findings demonstrate that bank credits in all sectors have positive and significant effect, and real interest rate for bank credits has negative and meaningful effect. Results of the two variations show private investment has the biggest elasticity in relation with bank credits in industrial and mine sector, and this represent the dependency of this sector on bank credits than on the others.
In the same order, private investment has the biggest elasticity in relation with real bank interest rate in agriculture sector.
<em>در این بررسی اثر دو متغیر اعتبارات بانکی و نرخ سود تسهیلات بانکی بر سرمایهگذاری خصوصی در بخشهای مختلف اقتصادی نظیر کشاورزی، صنایع و معادن و ساختمان بررسی شده است. برای انجام این مطالعه، از مدل شتاب انعطافپذیر و الگوی خودرگرسیونی با وقفههای گسترده(</em><em>ARDL</em><em>) و اطلاعات سری زمانی دورة 1386-1352 استفاده شده است. یافتهها حاکی از آن است که تسهیلات بانکی بر سرمایهگذاری بخش خصوصی دارای اثر مثبت و معنیدار و نرخ سود واقعی تسهیلات بانکی دارای اثر منفی و معنیداری است. همچنین، نتایج حاصل از بررسی دو متغیر مذکور بر زیر بخشهای سرمایهگذاری نشان میدهد که سرمایهگذاری خصوصی در بخش صنایع و معادن بیشترین حساسیت را نسبت به تسهیلات اعطایی بانکها داراست که گویای اتکای بیشتر این بخش به اعتبارات بانکی نسبت به سایر بخشهاست. به همین ترتیب، سرمایهگذاری خصوصی در بخش کشاورزی بیشترین حساسیت را نسبت به نرخ سود تسهیلات بانکی دارد. </em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823A Survey of the Sources of Real Exchange Rate and Inflation Fluctuations in a survey of the Iranبررسی منابع نوسانات نرخ ارز واقعی و تورم در اقتصاد ایران7510357559FAعباس عرب مازارگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتیحسن گلمرادیدکتری اقتصاد از دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20110412Real exchange rate stability is one of the most important tools in economic growth and development since it affects capital inflows, foreign direct investment and trade according to comparative advantages. This important aims can be reached by investigating the sources of real exchange rate fluctuations, its relative shares and historical dynamic effects.
It is well known that real exchange rate fluctuations can be attributed to real and nominal shocks. Measuring and analyzing the relative share of different shocks can help the researchers and policy makers to model and design proper stabilization policy.
This paper provide some evidence of the role of real and nominal shocks in explaning the real exchange rate and inflation movement by using the Structural VAR approach. We finds that real shocks play a significant role in explaining real exchange rate fluctuationds and nominal shocks in explaining inflation movement Iran.<em>نوسانات نرخ ارز واقعی بر ورود و خروج سرمایه، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، تجارت بر مبنای مزیت نسبی و قدرت رقابتپذیری اقتصاد در سطح بینالملل اثر گذار است. بنابراین ثبات نرخ ارز واقعی از جمله ابزارهای مهم سیاستهای رشد و توسعۀ اقتصادی به شمار میرود. این مهم با شناسایی منابع نوسانات نرخ ارز واقعی و تورم، بررسی سهم نسبی هر منبع و تحلیل اثرات پویای آن طی زمان امکانپذیر است. محققان توافق نظر دارند که نوسانات نرخ ارز واقعی از شوکهای واقعی و اسمی (یا پولی) سرچشمه میگیرد. اندازهگیری و تحلیل اهمیت نسبی شوکهای مختلف بر نوسانات نرخ ارز واقعی و تورم به محققان و سیاستگذاران در مدلسازی نرخ ارز و طراحی سیاستهای مناسب تثبیت اقتصادی یاری مینماید.</em>
<em>در مقالۀ حاضر، شواهدی از نقش شوکهای واقعی و اسمی در توضیح نوسانات نرخ ارز واقعی و تورم در اقتصاد ایران با استفاده از مدلسازی خودرگرسیونبرداری ساختاری ارائه میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد که شوکهای واقعی توضیح دهنده اصلی نوسانات نرخ ارز واقعی و شوکهای اسمی توضیح دهنده اصلی نوسانات نرخ تورم در کشور است. </em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823Balance of Payments as a Monetary Phenomena: A Study within a Small Scale Structural Macroeconometric Model Frameworkتراز پرداختها به عنوان یک پدیدة پولی: تحلیلی در چارچوب یک الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری کوچک مقیاس10513057558FAمحمد نوفرستیگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی تهرانزهرا نوروزیکارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20110415This paper examines the determinants of trade and inflation and validates the Monetary approach to the balance of payments in the Iranian Economy within a structural macroeconometric model . The model is estimated by using time series data for the period 1338 to 1386 and with the aid of cointegration estimation technique. Dynamic simulation within the entire sample period is used to test the validity of the constructed model.
To asses the effects of monetary and fiscal policies, first a contractionary monetary policy is conducted through the 10% increase in the required reserve ratio. The comparison of simulation result by the base line indicates that the general price level decreases by 11.5% on the average in the following years. Also balance of payment improves by 30%. A contractionary monetary policy which is implemented by reducing bank debt to the central bank, generated the same results.
To see the effects of devaluation on inflation, and the balance of payments, the Rial-Dollar exchange rate is increased by 20%. The simulation results indicate that the general price level will increase by 7% and balance of payment improves by almost 20%.
In sum, our simulation results confirm the monetary approach to the balance of payments in Iran. Both contractionary monetary policy and devaluation affects the balance of payments. But contractionary policy is more favorable, because it reduces the general price level .
<em>مقالة حاضر به بررسی تجربی اعتبار نظریة نگرش پولی به تراز پرداختها و رابطة بین کسری تراز پرداختها با سطح عمومی قیمتها و کسر بودجة دولت در چارچوب یک الگوی اقتصادسنجی کلان ساختاری میپردازد. معادلات تصریح شده با استفاده از دادههای سری زمانی سالهای 1338 تا 1386 و به روش همجمعی برآورد شدهاند. </em>
<em>نتایج شبیهسازی آثار سیاستهای پولی و ارزی توسط الگو حاکی از آن است که 10% افزایش در نرخ سپردة قانونی، سطح عمومی قیمتها را در سالهای پس از اجرای این سیاست به طور متوسط حدود 5/11% کاهش میدهد و تراز پرداختها به طور متوسط حدود 30% بهبود مییابد. اجرای سیاست پولی انقباضی از طریق کاهش بدهی بانکها به بانک مرکزی نیز اثر مشابهی را در الگو بر سطح عمومی قیمتها و تراز پرداختها بر جای میگذارد. در خصوص ارزیابی اثر سیاست تنزل ارزش پول ملی، نتایج شبیهسازی الگو حاکی از آن است که اگر نرخ ارز 20% افزایش یابد، تراز پرداختها با بهبود نسبی، به طور متوسط حدود 20% بیشتر میشود، اما سطح عمومی قیمتها در سالهای پس از اجرای این سیاست به طور متوسط حدود 7% افزایش مییابد.</em>
<em>نتایج مطالعه ضمن تأیید نگرش پولی به تراز پرداختها، در مجموع حاکی از آن است که گرچه هر دو سیاست پولی انقباضی و تنزل ارزش پول ملی به بهبود تراز پرداختها منجر میشود، ولی سیاست پولی انقباضی مناسبتر است، زیرا برخلاف سیاست تنزل ارزش پول ملی، سطح عمومی قیمتها را کاهش میدهد. </em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823An Investigation of Nonlinear GMDH Causality between Inflation and Productivity Growth in Iranبررسی علیت غیرخطی GMDH میان تورم و رشد بهرهوری در اقتصاد ایران13116057557FAحمید ابریشمیعضو هیئت علمی دانشکدة اقتصاد دانشگاه تهرانمحسن مهرآراعضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهرانمهدی احراریپژوهشگر اقتصادیمهدی نوریدانشجوی دکتری دانشکدة اقتصاد دانشگاه تهرانJournal Article20110406In this paper causality relation between inflation and productivity growth in Iran with the use of linear and non linear methods based on neural network will be examined. This study provides a comprehensive and distinctive view on the theoretical relationship between inflation and productivity growth, provideing a new approach to the nonlinear relationship between these two variables in Iran during 1960-2006. The results indicate that despite the lack of linear relationship between inflation and productivity growth, a nonlinear relationship between these two variables using nonlinear GMDH causality can be observed.<em>در این مقاله رابطة علیت میان تورم و رشد بهرهوری در اقتصاد ایران با استفاده از روش</em><em></em><em>های خطی و غیر</em><em></em><em>خطی مبتنی بر شبکه</em><em></em><em>های عصبی آزمون می</em><em></em><em>شود. این مطالعه با ارائة نگاهی جامع و متفاوت به مبانی نظری رابطة تورم و بهرهوری و نیز ارائة روشی نو به منظور بررسی ارتباط غیرخطی میان این دو متغیر به واکاوی رابطه میان این دو در اقتصاد ایران طی دورة 1385-1338 پرداخته است. </em>
<em>نتایج حاکی آن است که بهرغم عدم وجود رابطة خطی میان تورم و رشد بهرهوری، یک رابطة غیرخطی میان این دو متغیر با استفاده از روش علیت غیرخطی </em><em>GMDH</em><em> مشاهده میشود. به بیان دیگر، میان تورم و رشد بهرهوری یک علیت غیرخطی دو طرفه برقرار است.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823Decomposition of Poverty Changes in both Growth and Redistribution Factors in Second and Third Development Plans in Iranتجزیة تغییرات فقر به دو عامل رشد و باز توزیع طی برنامههای دوم و سوم توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران16118657556FAوحید محمودیعضو هیئت علمی دانشکدة مدیریت دانشگاه تهرانزریر نگینتاجیعضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتیفرزاد احمدیکارشناس ارشد اقتصادJournal Article20110409This paper deals with a decomposition of poverty changes in terms of growth and redistribution factors during the second and third development plans in Iran. It has done by using recent data on consumption in rural and urban areas in Iran conducted by Statistical Centre of Iran (SCI) in 1995, 1999, 2000 and 2004.
Results in this paper show that the Third Development Plan compared to the second development plan was more successful performance to reduce poverty in both rural and urban regions. During the second plan, poverty rate reduced about 0.307 and 2.77 percent in rural and urban areas respectively. Whereas, poverty rate reduced about are 7.97 and 8.32 percent in rural and urban areas respectively during the third plan. The poverty gap index experienced a reduction during both plans. Poverty sensitivity index also shows that the poorest were benefited the most.
We found that both ‘pure growth’ and ‘redistribution’ components directly contributed to the change in poverty. Notice that Redistribution component contributed most to the poverty changes during the second plan. However, the impact of growth factor was much higher than the redistribution factor during the third development plan. <em>تحقیق حاضر، با هدف بررسی تغییرات فقر به دو عامل رشد و بازتوزیع در برنامة دوم و سوم توسعة اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران انجام شده است. نتایج به دست آمده در این مقاله نشان میدهد که برنامة سوم توسعه نسبت به برنامة دوم توسعه در کاهش نرخ فقر در هر دو منطقة روستایی و شهری موفقتر عمل کرده است. بدین معنی که </em><em>در طول برنامة دوم، نرخ فقر در نقاط روستایی و شهری به ترتیب به میزان 307/0 و 77/2 درصد کاهش و در برنامة سوم این نرخ برای نقاط روستایی و شهری به ترتیب 97/7 و 32/8</em><em> درصد کاهش یافته است. </em><em>سنجه شکاف فقر طی هر دو برنامه سیری نزولی داشته که این کاهش در برنامة سوم نیز بیشتر بوده است. همچنین سنجه حساسیت - توزیع فقر </em><em>نیز نشان میدهد که وضعیت رفاهی فقیرترین فقرا در مناطق روستایی و شهری بهتر شده و در واقع فاصلة فقیرترین و غنیترین گروهها کمتر شده است. </em>
<em>طی برنامة دوم، کاهش سه سنجه نرخ فقر، شکاف فقر و حساسیت- توزیع فقر در مناطق روستایی بیشتر ناشی از عوامل بازتوزیع بوده و رشد اقتصادی تأثیر کمتری بر افزایش این سه شاخص فقر نداشته است.در همین برنامه، تأثیر رشد اقتصادی در کاهش نرخ فقر در مناطق شهری بیشتر از تأثیر بازتوزیع بوده اما در کاهش سنجش شکاف فقر، سهم عامل رشد اقتصادی و عامل بازتوزیع تقریباً برابر و در کاهش سنجه حساسیت- توزیع فقر، جزء بازتوزیع تأثیر بیشتری از جزء رشد اقتصادی داشته است.</em>
<em>برای برنامة سوم، کاهش دو سنجه نرخ فقر و شکاف فقر در مناطق روستایی، بیشتر ناشی از عامل رشد اقتصادی بوده، هر چند که عامل بازتوزیع نیز در کاهش آنها مؤثر بوده است. در کاهش سنجه حساسیت </em><em>–</em><em> توزیع فقر، سهم عامل بازتوزیع و عامل رشد تقریباً برابر بوده است. در همین برنامه، تأثیر رشد اقتصادی در کاهش سه سنجه نرخ فقر، شکاف فقر و حساسیت</em><em>–</em><em> توزیع فقر در مناطق شهری بیشتر از تأثیر عامل بازتوزیع بوده است.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751220100823An Analysis of Influencial Factors on Women’s Employment: A Case Study of Iran’s Manufacturingتحلیل عوامل مؤثر بر اشتغال زنان: مطالعة موردی کارگاههای صنعتی ایران18721257555FAعلیرضا امینیاستادیار دانشکدة اقتصاد و حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیفهیمه غنی زادهکارشناس ارشد اقتصادJournal Article20110404In this study, first the trend of women’s employment was analyzed and then between 1373-1385 the role of influential factors on women’s employment in Iran’s manufacturing was identified. A neoclassical model was used and women’s employment was considered as a function of value added to costant price, women’s as well as men’s wages to costant price and real cost of using capital. Based on the results of estimating women’s labour force’s demand with panel data model, value added has the most positive effect on women’s employment. Therefore, obviation of production growth obstacles in industries has the most contribution to women’s employment.
Also, hypothesis regarding women’s labour force’s substitution with physical capital and men’s labour force’s was confirmed. Finally although women’s real wages has negative effect on their employment, but it was not significant.<em>در این پژوهش، ابتدا روند اشتغال زنان تحلیل و سپس نقش عوامل مؤثر بر اشتغال زنان در کارگاههای صنعتی کشور در دورة 85-1373 شناسایی شده است. الگوی استفاده شده از نوع نئوکلاسیک بوده و اشتغال زنان تابعی از ارزش افزوده به قیمت ثابت، دستمزدهای زنان و مردان به قیمت ثابت و هزینة واقعی استفاده از سرمایه در نظر گرفته شده است. بر اساس نتایج بهدست آمده از برآورد الگوی تقاضای نیروی کار زنان به روش پانل دیتا، ارزش افزوده بیشترین تأثیر مثبت را بر اشتغال زنان دارد. بنابراین، رفع موانع رشد تولید در صنایع، به افزایش اشتغال زنان بیشترین کمک را میکند. همچنین فرضیة جانشینی نیروی کار زنان با سرمایة فیزیکی و نیروی کار مردان تأیید میشود. در نهایت، اگرچه دستمزد واقعی زنان تأثیر منفی بر اشتغال زنان دارد ولی این تأثیر معنادار نیست. </em>