دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220Financial Crisis and Separation of Marketsبحران مالی و انفکاک بازارها12157515FAپرویز داودیگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتیمهدی هادیاندانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20110812Several financial crises over the past three decades, especially the financial crisis of 2007, have caused revision in the literature of liberalization and deregulation of financial markets. In the Present Study, by surveying the theory of classical dichotomy and its critiques, the notion of separation between financial and real markets has been introduced. The existence and expansion of this separation will lead to financial crises.This separation which results in divergence between nominal and real values, occurs when the performance of financial market is not based on that of the real sector. The expansion of this separation and detachment of nominal values of financial assets from their return stream in the real sector generate shortly, motivate easily profitable opportunities which intensify speculative motives in financial markets. In this situation, a large amount of money will be transfered from the real sector of economy to the financial markets, and as a result, asset price bubbles are created. With inflating price bubbles, the financial crises are more likely to happen due to the burst of bubbles and the fall of asset prices.
In order to identify this separation, the price-earning ratio index has been used. The results indicate that the separation index is increasing during the preceding periods of financial crises. Considering the factors which cause and expand the separation between financial and real sectors of economy, it is essential to reestablish regulations and mechanisms of financial markets in a way that reduces this separation and hence reduces financial crises.<em>وقوع بحرانهای مالی متعدد طی سه دهة گذشته، بهویژه بحران مالی سال 2007، سبب بازنگری در ادبیات اقتصادی آزادسازی و مقرراتزدایی بازارهای مالی شده است. در این مقاله، با مرور تئوری تفکیکپذیری کلاسیکی و انتقادهای مطرح شده و همچنین بررسی اجمالی برقراری آن در شرایط کنونی اقتصاد سرمایهداری، مفهوم نوعی از انفکاک بین بازارهای مالی و بخش واقعی اقتصاد معرفی شده است که وجود و گسترش آن منجر به بروز بحرانهای مالی میشود. این انفکاک که به واگرا شدن روند ارزشهای اسمی از ارزشهای واقعی منتهی میشود، هنگامی رخ میدهد که عملکرد بازارهای مالی مبتنی بر بخش واقعی اقتصاد نباشد. با گسترش انفکاک و بروز جدایی ارزشهای اسمی داراییهای مالی از درآمدزایی آنها در بخش واقعی، فرصتهای کسب سود آسان و کوتاهمدتی ایجاد میشود که باعث تشدید انگیزههای سفتهبازی در بازارهای مالی است. در این حالت، حجم عمدة پول بهجای گردش در چرخة فعالیتهای بخش واقعی اقتصاد، به بازارهای مالی هدایت و سبب تشکیل حباب قیمتی و متورم شدن آن میشود که نتیجه، سقوط قیمت دارایی و لذا بروز بحران مالی است. برای شناسایی این انفکاک، شاخص نسبت قیمت سهام به بازدهی آن ارائه شده است. نتایج نشان میدهد که در دوران منتهی به بروز بحران مالی شاخص انفکاک در حال افزایش بوده است. با توجه به عوامل ایجاد و گسترش انفکاک در بازارهای اقتصاد، ضروری است که قواعد و سازوکار نظام مالی به گونهای پایهگذاری شود تا با کاهش میزان انفکاک، از بروز بحرانهای مالی کاسته شود.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220The Effect of Change in Banking Deposit Profit Rate on Macroeconomic Variables: A Dynamic System Approachبررسی اثر تغییر نرخ سود سپردههای بانکی بر متغیرهای کلان اقتصادی به روش پویای سیستمی235257514FAمحمدعلی کفاییاستادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتیالهام خیراندیشکارشناس ارشد برنامه ریزی سیستمهای اقتصادیJournal Article20110624Investment is one of the most important factors of economic development. Monetary, financial, political and structural variables influence saving and investment. Financial markets have a determinant role in achieving higher investment level, economic growth rate and development. The present has examined the effect of change in banking deposit's profit as one of the financial market main variable on macroeconomic variables such as investment, GDP and employment. In addition, by looking into the effect of banking deposit profit rate on choosing between different properties, an inflation function was evaluated. The finding of the study suggested that, the relationship between deposit's profit rate & investment & employment & GDP is direct. However with inflation such relationship turned out to be indirect.<em>سرمایهگذاری یکی از عوامل مهم توسعة اقتصادی است. عوامل متعددی از قبیل متغیرهای پولی و مالی، سیاسی و ساختاری بر فرایند پسانداز و سرمایهگذاری در هر کشور تأثیر دارند. بازارهای مالی نیز به نوبة خود نقش تعیینکنندهای در دستیابی به سطح سرمایهگذاری بالاتر و در نتیجه رشد و توسعة اقتصادی ایفا میکنند. در این مقاله، به بررسی اثر تغییر نرخ سود سپردههای بانکی به عنوان یکی از متغیرهای اصلی بازارهای مالی بر متغیرهای کلان اقتصادی از جمله سرمایهگذاری، تولید ناخالص داخلی و اشتغال به روش پویای سیستمی پرداخته و نیز با بررسی اثر نرخ سود بانکی بر سطح سپردهگذاری در بانکها و در نهایت بر تحولات بازارهای دارایی، به برآورد تابع تورم پرداخته میشود. یافتهها حاکی از رابطة منفی نرخ سود بانکی با سرمایهگذاری، تولید ناخالص داخلی و اشتغال و یک رابطة مستقیم میان نرخ سود بانکی و تورم است.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220The Effect of Business Environment Index on Private Investment in Iranشاخص فضای کسب و کار و تأثیر آن بر سرمایهگذاری خصوصی در ایران538257513FAعباس عرب مازارگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتیمریم احمدیانکارشناس ارشد اقتصادJournal Article20110520Investment has an important role in the economic growth and development of a country. Studies and experiments on factors affecting private investment would result in more efficient policies of the private sector growth. According to the new institutional economics, institutional structure greately affects the overall economic performance such as investment. Since no national business environment index exists, in Iran studies on investment behavior suffer from lack of this important measure. Therefore, in order to find an appropriate index of the business environment in Iran, an attempt has been made to establish an national business environment index. It should be born in mind that deficiencos and lack of congruence of the international indices with the national ones is also an issue. comparison of international indices was performed. Estimation of investment function implies that improvemet in business environment corresponds with the increase of private investment in Iran.<em>سرمایهگذاری نقش مؤثری بر رشد و توسعة اقتصادی کشور دارد و مطالعه و شناخت عوامل تأثیرگذار بر سرمایهگذاری خصوصی میتواند به سیاستگذاری دقیقتر به منظور رشد و مشارکت هر چه بیشتر این بخش منجر شود. بر مبنای نظریات اقتصاد نهادگرای جدید، محیط نهادی و ساختاری، برعملکرد اقتصادی کشورها از جمله میزان سرمایهگذاری تأثیر میگذارد. عدم محاسبة شاخصی بومی از فضای کسب و کار ایران بهصورت سری زمانی مانعی از ورود این متغیر نهادی در مطالعات تجربی است. لذا با هدف یافتن شاخصی مناسب از فضای کسب و کار ایران به ارزیابی شاخصهای جهانی فضای کسب و کار پرداخته میشود. با توجه به کاستیها و عدم تناسب شاخصهای جهانی با مطالعات داخلی تلاش میشود تا شاخصی بومی از فضای کسب و کار ایران تدوین شود. این شاخص با تکیه بر متغیرهای مهم اقتصادی تدوین شده و برآورد تابع سرمایهگذاری خصوصی با در نظر گرفتن این شاخص حاکی از آن است که بهبود فضای کسب و کار به افزایش سرمایهگذاری خصوصی در ایران منجر میشود.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220Comparing Relative Advantages of Agriculture and Non-Agricultural Manufacturing Sectors in Iran’s Economyمزیتسنجی اقتصاد ایران در صنعت و کشاوزری با استفاده از شاخصهای مختلف8310857511FAمحمدحسین پورکاظمیعضو هیئت علمی دانشکدة علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتیحسین صمصامیگروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی، دانشگاه شهید بهشتیثوره افتخارزادهکارشناس ارشد برنامهریزی سیستمهای اقتصادیJournal Article20110804Scarcity of economic resources causes defining priority of their allocation to activities. Agriculture and Non-Agricultural Manufacturing (NA-Manufacturing) as two parts of production sector compete for absorbing those scarce resources. Hence, the question is: which part is preferred in this allocation, Agriculture or NA- Manufacturing?
In this paper with coordinating ISIC and HS codes, Input-output indices and comparative advantage indices have been used simultaneously for the first time. Factor analysis and numerical taxonomic analysis methods have also been incorporated to answer the question. The results indicate that Agriculture is preferred to NA-Manufacturing in Iran’s economy.<em>محدود بودن منابع و امکانات، لزوم اولویتبندی تخصیص آنها را ایجاب میکند. با توجه به اینکه دو بخش مولد اقتصاد یعنی بخش صنعت</em><em>و بخش کشاورزی در جذب منابع محدود موجود برای تولید در رقابت هستند این پرسش پیش میآید که با وجود محدودیت بودجه در هر برنامة توسعه، کدامیک از این دو بخش با توجه به ویژگیهای خاص هر بخش و قابلیتهایی که هرکدام دارند در تخصیص این منابع محدود سرمایهگذاری دارای اولویت هستند؟ در این مقاله برای نخستین بار با هماهنگ سازی دو طبقهبندی </em><em>ISIC</em><em> و </em><em>HS</em><em> به طور همزمان از شاخصهای جدول داده </em><em>–</em><em> ستانده و شاخصهای مزیتسنجی استفاده و سعی شده با بهکارگیری روش تلفیقی تحلیل عاملی و تحلیل تاکسونومی عددی به پرسش فوق پاسخ داده شود. نتایج بررسیها نشان میدهد که بخش کشاورزی و زیربخش مواد غذایی و آشامیدنی در اولویت قرار دارند.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220The Threshold Rate of Inflation and Its Relation with Economic Growthبرآورد نرخ آستانهای تورم و رابطة آن با رشد اقتصادی در منتخبی از کشورهای عضو اوپک10912857509FAسید عزیز آرمنعضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهوازمعصوم میرابیزادهکارشناس ارشد علوم اقتصادی دانشگاه شهید چمران اهوازJournal Article20110719The purpose of implementing the present research is estimating the threshold rate of inflation and its relation with economic growth in a selection of OPEC countries. Six countries of OPEC are studied for the period of 1970-2005. The method selected for the data analysis is the pooled data method. An issue addressed here is the inflation influence on economic growth and the probable symmetric effect in all its levels. Other issue that is dealt with implicitly is whether there is any significant difference among the countries under investigation. In this respect the impact of Estimation of economic growth model using generalized least squares (GLS) method and fixed effects approach indicats that inflation rate under 15% doesn’t have significant effect on the growth rate in the countries under consideration. However, inflation above this threshold level (inflation above 15%) has negative and significant effect on the economic growth. The results related to the second issue indicate that there isn’t any significant difference in the relationship between inflation and economic growth among those countries.<em>هدف از نگارش این مقاله، برآورد نرخ آستانهای تورم و رابطة آن با رشد اقتصادی در منتخبی از کشورهای عضو اوپک است. شش کشور از مجموعه کشورهای عضو اوپک طی دوره زمانی 2005-1970 بررسی شدند. روش تجزیه- تحلیل بدین منظور روش دادههای تلفیقی انتخاب شده است. مسئلهای که در اینجا مطرح است، چگونگی اثرگذاری تورم بر رشد اقتصادی است و اینکه آیا اثرات احتمالی در تمام سطوح تورم متقارن هستند؟ مسئلة دیگری که به طور ضمنی بررسی شده است این است که آیا تفاوت معنیداری بین رابطة تورم و رشد اقتصادی در میان کشورهای تحت بررسی وجود دارد؟ برآورد مدل رشد اقتصادی به روش </em><em>GLS</em><em> و با رویکرد اثرات ثابت گویای این است که در کشورهای مورد بررسی تورم پایینتر از سطح 15 درصد، بر رشد اثر بااهمیتی ندارد، اما تورم بالاتر از این سطح آستانهای (تورم بالای 15 درصد) اثر منفی و بااهمیتی بر رشد اقتصادی دارد. نتایج آزمون فرضیة دوم تحقیق نیز گویای این است که تفاوت معناداری در نوع رابطه بین تورم و رشد اقتصادی بین کشورهای تحت بررسی وجود ندارد.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220The Impact of Real Exchange Rate Volatility on GDP: The Case Study of Iranتأثیر بیثباتی نرخ واقعی ارز بر تولید ناخالص داخلی (مطالعة موردی ایران)12915657508FAعلیرضا کازرونیدانشگاه تبریزمجید فشاریدانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه تبریز و عضو باشگاه پژوهشگران جوان واحد ارومیه0000-0002-6703-581XJournal Article20110723The main objective of the present study is to investigate the impact of exchange rate volatility on GDP of Iran by using seasonal time series data over the period of 1988-2008. In the present study, the real exchange rate volatility index has been estimated incorporating the GARCH model. The Johansen’s co- integration test indicates that there is a long – term relationship among the variables of the model. The main findings of the model show that the exchange rate volatility and real exchange rate have negative and significant effects on GDP and terms of trade and real money liquidity have positive and significant effect on Iranian GDP.
The results of model robustness indicate that in all alternative models which have been estimated, both exchange rate volatility and cross effect of openness and volatility have negative and significant effects on GDP.<em>هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیر بیثباتی نرخ واقعی ارز بر تولید ناخالص داخلی ایران طی دورة 1387- 1367 با استفاده از دادههای سری زمانی فصلی است. برای این کار، شاخص بیثباتی نرخ واقعی ارز با استفاده از مدل </em><em>GARCH</em><em> تخمین زده شده و از روش همجمعی جوهانسن </em><em>–</em><em> جوسیلیوس برای بررسی رابطة بلندمدت بین متغیرهای مدل استفاده شده است. نتایج ناشی از تخمین مدل حاکی از آن است که نرخ واقعی ارز و بیثباتی آن، تأثیر منفی و معنیدار بر تولید ناخالص داخلی ایران و متغیرهای رابطة مبادله و حجم نقدینگی واقعی تأثیر مثبت و معنیدار بر تولید ناخالص داخلی داشتهاند. نتایج بررسی استحکام مدل نیز گویای این است که در تمامی حالتهای تخمین مدل، تأثیر منفی و معنیدار نرخ واقعی ارز و بیثباتی آن بر تولید ناخالص داخلی حفظ شده و متغیر اثر متقابل بیثباتی نرخ واقعی ارز و درجة بازبودن اقتصاد بر تولید ناخالص داخلی تأثیر منفی و معنی دار داشتهاند.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220The Effect of Afghan Immigrants on Unemployment Rate in the Economy of Iranتأثیر مهاجران افغانی بر نرخ بیکاری در اقتصاد ایران15718257507FAسعید عیسیزادهعضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینا، دانشکدة اقتصادجهانبخش مهرانفرکارشناس ارشد توسعة اقتصادی و برنامهریزیJournal Article20110624Iran is one of the most concentrated areas of Afghan migrants and refugees. Most Afghans live outside camps dispersed throughout the country mixed with Iranian households. The majority of Afghan immigrants are typically unskilled and illegal workers. They expect lower wages than their Iranian counterparts and are ready to work in troublous conditions. Therefore, they can compete with Iranian unskilled workers. This study makes an attempt to investigate the impacts of Afghan immigrants on the unemployment rate in the economy of Iran, through time series data analysis and estimating regression equations using Ordinary Least Square (OLS) method. The results indicate that during the period under study (1976-2006), Afghan immigrants led to and increase in the unemployment rate in the economy of Iran. In fact, Iranian workers have been replaced by Afghan workers.<em>ایران از جمله کشورهایی است که تعداد بسیار زیادی مهاجر و پناهندة افغانی را در خود جای داده است. از کل مهاجران افغانی که در ایران پناه گرفتهاند، کمتر از ده درصد در اردوگاههای ویژة پناهندگان جای گرفتهاند و بقیه وارد شهرها و روستاهای ایران شده و برای تأمین مخارج خود مشغول به کار شدهاند. مهاجران افغانی که اکثراً کارگران غیرماهر و غیرقانونی هستند، مشاغل سخت و طاقتفرسا را با دستمزدهای پایین بر عهده میگیرند. از اینرو میتوانند به رقابت با نیروی کار غیرماهر داخلی بپردازند. این مطالعه، با استفاده از دادههای سری زمانی و روش حداقل مربعات معمولی</em><em>(OLS) </em><em> در اقتصادسنجی، به بررسی تأثیر حضور افاغنه بر نرخ بیکاری کل ایران میپردازد. نتیجة مطالعه حاکی از آن است که طی دورة مورد بررسی (1385- 1355)، حضور مهاجران افغانی در بازار کار ایران، نرخ بیکاری کل کشور را افزایش داده است. در واقع، آنها جانشین نیروی کار ایرانی شده و فرصتهای شغلی را از دست آنها ربودهاند.</em>دانشگاه شهید بهشتیاقتصاد و الگو سازی2476-57751420110220Surveying of Fiscal Dominance' Effect on Social Welfare in a Dynamic Stochastic General Equilibrium Modelبررسی اثر حاکمیت مالی بر رفاه اجتماعی ایران در چارچوب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE)18321557506FAمجید صباغ کرمانیعضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرسکاظم یاوریعضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرسسیدابراهیم حسینی نسبعضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه تربیت مدرسسیدهادی موسوی نیکدانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20111201In this paper, a Dynamic Stochastic General Equilibrium Model have been designed to investigate Fiscal Dominance' effect on social welfare. The designed model has solved by calibration method. Results shows that the degree of fiscal dominance in Iran economy is about 92 percent and decreasing of Fiscal Dominance would lead to decreasing of output loss and increasing of social welfare. However, these results do not mean that the zero degree of fiscal dominance would maximize the social welfare in Iran. Results indicate that increasing of independence of monetary policy to upper than .5 (50 percents) does not any significant positive effect on social welfare.در این مقاله، با هدف بررسی درجة حاکمیت مالی در اقتصاد ایران و اثر کاهش یا افزایش آن بر رفاه اجتماعی، مدل مناسب اقتصاد ایران در چارچوب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) طراحی و به روش کالیبراسیون حل شد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که درجة استقلال سیاست پولی از سیاست مالی در ایران بسیار پایین و نزدیک صفر (برابر 079/.) است که نشان از حاکمیت بالای سیاست مالی دارد. همینطور نتایج نشان میدهد که با کاهش حاکمیت مالی زیان تولیدی کاهش و رفاه اجتماعی افزایش مییابد. با این حال، این نتیجه بدان معنا نیست که حاکمیت مالی صفر در اقتصاد ایران، رفاه اجتماعی را حداکثر میکند. نتایج نشان میدهد که افزایش درجة استقلال سیاست پولی به بالاتر از 5/. (50 درصد) عملاً تأثیری بر افزایش رفاه اجتماعی ندارد.